بازاریابی یا مارکتینگ
متن از پنل اس ام اس شیراز
بازاریابی به عنوان فرآیندی مدیریتی ، اجتماعی تعریف میشود ، که بوسیله آن افراد و گروهها از طریق تولید و مبادله کالا با یکدیگر ، به امر تأمین نیازها و خواستههای خود اقدام میکنند. برای روشن شدن این تعریف باید ابتدا موارد مهمی را مثل : نیاز ، خواسته ، تقاضا ، کالا ، مبادله ، معامله و بازار را بررسی کرد.
اصول بازرگانی رسمی که منشأ آن از ایالات متحده آمریکا است ، ابتدا در آغاز قرن بیستم در چندین دانشگاه ایالات متحده ، به عنوان درس بازرگانی جداگانهای تدریس میشد. اینگونه تلقی میشود که به عنوان اصول بازرگانی از سه مرحله ذیل عبور کرده باشد: «دوره تولید» که در آن بازاریابی تنها به واسطه محدودیتهای تولید دچار محدودیت بود (تا دهه 1930)؛ «دوره فروش» که در آن بازاریابی هر آنچه شرکت تولید میکرد به بازار تحمیل میکرد (تا دهه 1950) و «دوره مشتری» که در آن مشتری در مرکز تمام فعالیتهای بازاریابی قرار داشت. در قرن 21 ، بازاریابی پا به عصر تعاملی و برهم کنشی نهادهاست. تغییر بنیادی در تعریف و هدف از بازاریابی در قرن 21 این است که به عنوان یک اصل بازرگانی ، فراتر از صرف تسهیل ، تبادلات مجاری و دادوستدهای بین تولیدکننده و مشتریان گسترش یافته است. در آغاز ، عمده تمرکز بازاریابی بر منافع تولیدکننده بود ،
فرض اساسی بازاریابان اولیه این بود که ، تولیدکنندگان کنترل بازار را در اختیار دارند . مدیریت ، کارکردها ، نقشها و فرآیندها همگی حول این مدل مدیریت بازرگانی با محوریت تولیدکننده قرار داشتند. این تصور در عصر اطلاعات قرن 21 دیگر معتبر نمیباشد و حالا در اوایل قرن بیست و یک ، بازاریابی چیست؟
یک مدل جدید موفق یا پذیرفته شده ، که درمورد پویایی ( اغلب بی منطقی) بازارهای جهانی ، مشتریان دمدمی مزاج و غیرقابل پیشبینی که در تحلیلهای کلاسیک نمیگنجد ، الگوهای خرید و پیش بینیهای بازار ، افزایش خدمات نامحسوس و بخشبندی و ترکیبهای جدید بازار ، ورای دسته بندیهای صنعتی و قدیمی ، افزایش قدرت مشتریان و ابزار و تکنیکهای جدید بازاریابی تعاملی به کار گرفته شود ، هنوز در مقیاس وسیع وجود ندارد یا هنوز در سازمانها و فرایندهای بازاریابی شرکتها از آن تعبیری نشدهاست.
تعداد معدودی با واقع بینی بیشتر ، فروش و بازاریابی را به مثابه اصول مدیریتی مجزا میدانند. در بعضی کشورها تخصص بازاریابی و ارتباطات را از یکدیگر جدا میکنند: روابط عمومی ، نوشتن متن سخنرانی و ارتباطات داخلی اغلب از بازاریابی که بیشتر تمرکز آن بر ارائه مستقیم محصولات و خدمات به مشتریان است جدا میشود. شرکتهای دیگر راهبردی تلفیقی اتخاذ میکنند که در آن تمام ارتباطات ، فروش و بازاریابی مستقیم و غیر مستقیم بهطور همهجانبه و کلی مدیریت میشوند. استدلال محکم دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه بازاریابی نقش همه افراد است و فقط به عهده بخش بازاریابی نیست.
شخصی میگفت : «اهمیت بازاریابی بسیار بیشتر از آن است که ، تنها به بخش بازاریابی واگذار شود» یک دیدگاه مدرن حاکی از این است که ، افرادی که عنوان مدیران بازاریابی را دارند ، در واقع مشاوران و اتئلاف دهندگان متخصصی هستند که ، محرک و الهام بخش کل سازمان به سوی چارچوب ذهنی ، راهبرد و شیوه عملکرد بازار محور یا مشتری محور میباشند . این افراد تخصص خود را در برخی جوانب بازاریابی به کار میبندند .
بازاریابی به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول (کالاها یا خدمات) و مشتری گفته میشود . بازاریابی گاهی اوقات به هنر فروش نیز معروف است ، ولی فروش یکی از توابع کوچک بازاریابی به حساب میآید ، تعریف لغتنامهای بازاریابی عبارت است از «فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرفکنندگان.» به بیان دیگر ، بازاریابی شامل درک خواستههای مشتری و تطابق محصولات شرکت ، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرایند سودآوری برای شرکت است . بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است ، از این رو موجب سفارشهای آینده میشود.
بازاریابی ، فرآیندی است ، که بین تواناییهای شرکت و نیازهای مشتریان تعادل ایجاد میکند.
بازاریابی یک فعالیت راهبردی و راه و روشی است متمرکز بر فرجام اقدامات مربوط به جذب مصرفکننده بیشتر، برای خرید محصول شما در دفعات بیشتر به نحوی که شرکت شما پول بیشتری به دست آورد .
بازار و بازاریابی ، در هر زمان و هر مکان که چهار اصل : نیاز ، نیازمند ، عوامل رفع نیاز و داد و ستد وجود داشته باشد ، در آنجا حاکم است.
بازاریابی با ارزیابی نیازی که محصولات و خدمات به آن پاسخ میدهند ، شروع میشود . بهطور منطقی ، شناسایی و انتخاب برخی نیازها نشانه بیتوجهی به دیگر نیازهاست.
09164900127**07137325725